«قهرمان» چیزی بیشتر ازیک فیلم سینمایی

 

 

می خواهم در ابتدا به بررسی فیلم «قهرمان»(Ying Xiong/The Hero) اثر حیرت انگیز،  بی نظیر و پرمایه ی کارگردان برجسته کشورچین، ژانگ ییمو بپردازم.

موضوع و داستان فیلم را تعریف نمی کنم به دلیل اینکه فکر می کنم اغلب دوستان با داستانش آشنا هستند چون فیلم برای حدود 6 سال پیش است و اکثر طرفداران فیلم های رزمی آن را دیده اند. به همین منظور در اینجا نکاتی از فیلم رو که به نظرم جالب  بود بیان می کنم.

اولین بار حدود چهار یا پنج سال پیش بود که من فیلم قهرمان رو دیدم و با اینکه نسخه ی پرده ای و بدون کیفیت بود اما آنقدر تحت تأثیرش قرارگرفتم که پس از اون به دنبال نسخه دی وی دی اش رفتم. با اینکه من این فیلم را تقریبا حدود 5 یا اگر اشتباه نکنم 6 بار دیده ام اما هر بار که فیلم را مرور می کنم چیزهای بیشتری از آن را درک می کنم و دوباره مشتاق دیدنش می شوم. به نظرم قهرمان چیزی بیشتر از یک فیلم سینمایی است. مشخصه هایی که به نظرم  قهرمان را از فیلم های دیگر این ژانر متمایز می سازد از این قرار است:

وجود صحنه هایی مملو از رنگ های متنوع و زیبا که هر رنگ مخصوص به داستانیست که در آن قسمت فیلم شکل گرفته است و رنگ ها جنبه معناگرایی دارد و صرفا برای زیبایی و جذابیت فیلم به کار نرفته است. مثلا در جایی از فیلم رنگ زرد برگ درختان در فصل پاییز تبدیل به رنگ سرخ می شود و این رنگ آمیزی هوشمندانه معنایش فراتر از چیزیست که مخاطب آن را مشاهده می کند. و مواردی از این قبیل به نظرم به فیلم جلوه ای خاص بخشیده است.

در تمام قسمت های فیلم بیننده خون و خونریزی ناشی از جراحت شمشیر را مشاهده نمی کند به جز یک مورد و آن هم یک قطره بیشتر نیست.این ساختار شکنی ها که امروزه در فیلم های هنرهای رزمی مرسوم نیست باعث شده تا مخاطب با پدیده ای جدید روبرو شود، پدیده ای که به دلیل تازگی اش باعث شگفتی مخاطب خاص و عام شده و این رویداد یعنی فتح گیشه.

فیلم داستانی را روایت می کند که مربوط است به تاریخ کشور چین، عصر امپراتور هوانگ. دوره ای که امپراطور هوانگ کشور چین را که در آن زمان  از هفت قلمرو تشکیل میشد به یک قلمرو و کشور واحد تبدیل کرد و برای جلوگیری از ورود دشمنان طمعکار دستور داد تا در امتداد مرز کشورش دیواری عظیم  بسازند همان دیوار معروف چین که اکنون تبدیل شده به مکانی تاریخی برای جلب توریست از سراسر جهان. شیوه ی روایت داستان با فیلم های تاریخی حماسی دیگر متفاوت است به گونه ای که کارگردان با این شیوه موجی نو در فیلم های رزمی پدید آورده است موجی که طرفداران فیلم های هنرهای رزمی مدت ها منتظر آن بودند تا در این دریای وسیع(سینما) کشتی سینمای هنرهای رزمی را تکان دهد و آن را دوباره به تکاپو درآورد. 

تدوین فیلم استادانه است و جلوه ی ویژه اش بی نظیر. این فیلم  شبیه به یک تابلو نقاشی متحرک و زنده است، یک تابلو نقاشی بزرگ و جاویدان.همانگونه که یک تابلو نقاشی نکات نهفته ای دربر دارد که بعد از چندین سال بینندگان و افراد صاحب نظر به آن پی میبرند این فیلم نیز نکات نهفته بسیاری در خود دارد.

صحنه های رزمی بسیار استادانه طراحی شده اند و زیاد طولانی نیستند تا باعث خستگی بیننده شوند.موضوعی که در فیلم های رزمی گذشته زیاد به آن اهمیت داده نمیشد به گونه ای که آنقدر مبارزه بین دو نفر ادامه پیدا میکرد که بیننده از تماشای فیلم خسته میشد و حتی عوامل فیلم نیز خسته شده و هریک به کاردیگری مشغول می شدند وکارگردان به دو مبارز میگفت: هر وقت مبارزتون تموم شد ما رو خبر کنین تا بریم سراغ سکانس بعدی.

به نظرم این فیلم جزء معدود فیلم هاییست که توانسته است فلسفه واقعی هنرهای رزمی را بیان کند.هنرهای رزمی فراتر از مبارزه بین دو یا چند تن است . پیام فیلم قهرمان درباره صلح است و اینکه چگونه می توان توسط شیوه های جنگ آوری و رزمی صلح را بوجود آورد.صلح و آرامشی که در روح هنرهای رزمی  شرقی وجود دارد در این فیلم کاملاً مشهود است. جمله فلسفی رزمی که در آخر فیلم توسط پادشاه درباره دست نوشته واژه شمشیر بیان می شود یکی از نکات فلسفی بزرگ هنرهای رزمی است.

یکی از صحنه هایی که مرا خیلی تحت تأثیر خود قرار داد صحنه مبارزه بی نام«جت لی» با شمشیر شکسته«تونی لنگ» بر روی رودخانه است که در ذهنشان انجام می گیرد.فیلم برداری این صحنه بیش از سه هفته طول کشیده است زیرا کارگردان تمایل داشته تا فیلم برداری بر روی آب ساکن انجام بگیرد و فقط بین ساعت 10 تا 12 ظهر این امکان وجود داشته است.

و در آخر می تونم بگم که موسیقی فیلم شاهکاری بیش نیست.

نظر یادتون نره!